تحلیل کانتنت گپ دیگر چیست؟!

تحلیل کانتنت گپ دیگر چیست؟!

همانطور که می‌دانیم موتورهای جستجو روز به روز در حال بهتر شدن هستند. بنابراین ضروری‌ست که برای هر محتوایی که تولید می‌کنیم، یک استراتژی داشته باشیم. محتوایی که عمده تمرکزش بر خدمات یا محصول است نمی‌تواند سبب یک گفتمان با خریدار شود، به ویژه آنکه این محتوا به کانال از آشنایی تا خرید مشتری هم توجه ندارد.

محتوای موثر باید بر اساس نیازهای مخاطب تنظیم شود و در جایگاه مناسب سیکل خرید قرار بگیرد. اگر به پرسونای مخاطب نیز توجه نشود، فرصت‌های ایجاد ارتباط با مشتری و سرانجام نرخ تبدیل کاهش می‌یابد.

بنابراین، برندهای معتبر چگونه می‌توانند محتوایی ایجاد کنند که مخاطبین مختلف را در سفر مشتری جذب می‌کند؟ تحلیل کانتنت گپ یا ارزیابی شکاف محتوا به ما کمک می‌کند تا نقاط قوت و ضعف خود را بشناسیم، آنها را با هم مقایسه کنیم و استراتژی خود را مدیریت نماییم.

آنچه در ذیل آمده سه مرحله از این ارزیابی است:

1. فهرست محتوا و ارزیابی آن

جمع‌آوری و ارزیابی محتوای موجود سبب می‌شود تا برندها بهتر بتوانند اوضاع را بسنجند و آنها را با حلقه تجربه مشتری تطابق دهند. برندها سپس می توانند فرصت‌ها را بسنجند و مثلا اگر همه محتوا در قسمت خرید باشد، استراتژی را تنظیم نمایند تا محتوا به سمت آشنایی با برند برود. برندها ابتدا باید به مخاطبینی بپردازند که هنوز با کسب‌و کارشان آشنا نیستند. هنگامی که محتوای عمومی بیشتری تولید شد، سپس می‌توان به کلیدواژه‌های دم دراز (long-tailed keywords) پرداخت تا بتوان مخاطبین راغب را به سمت قیف خرید هدایت کرد.

2. تحلیل رقبا

هنگامی که ارزیابی محتوای تولیدی تمام شد، برندها باید به ارزیابی رقبای خود بپردازند. سوالاتی مانند «رقیب ما در حال تولید محتوای چه چیزی است که ما به آن نپرداخته‌ایم؟» ابزارهای مفیدی در بازار به این منظور ساخته شنده‌اند که جند تا از آنها در ذیل آمده است:

بازسومو (Buzzsumo): این ابزار به برندها کمک می کند تا متوجه شوند چه محتوایی برای چه عنوانی یا رقیبی بهتر کار می‌کند. بازسومو حتی می‌تواند نشان دهد که محتوا چه زمانی بر پلتفرمهای اجتماعی منتشر شده است که می‌تواند معیار خوبی جهت شناخت مصرف‌کننده و عادات وی باشد.

برای مثال، اگر ما عنوانی مانند « مراقبت‌های سلامتی» را در بازسومو سرچ کنیم، متوجه می‌شویم که این واژه بیشتر در مقالات ترند شده‌است. با تحلیل منابع مختلف و سلایق مخاطبان آنها، می‌توان برند « مراقبت‌های سلامتی» را بهبود بخشید. 

برایت‌اج دیتا کیوب (BrightEdge’s DataCube): این ابزار به برندها اجازه می‌دهد تا دومین رقبا را زیر نظر گرفته تا بتوان کلیدواژه‌ها و استراتژی محتوای انها را تحلیل نمود. اگر دومین healthcare.gov را سرچ کنیم می‌توان میزان کلیدواژه‌های برتر را مشاهده کرد.

اچ رف (ahref): با این ابزار می‌توان دریافت که کدام صفحه از وبسایت رقیب بازدیدکننده بیشتری داشته یا بک‌لینکهایشان از کجا بوده است.

 

3. تحلیل کلیدواژه‌ها

مرحله آخر پرداختن به کلیدواژه‌های جمع‌اوری شده در مراحل بالا و یافتن کلیدواژه‌های بالقوه است. کلیدواژه‌های به کار گرفته شده باید مرتبط و دارای حجم سرچ بالا باشد. پرداختن زیاد به کلید واژه و اصطلاحا چپاندن هرچه بیشتر این کلمات داخل محتوا (keyword stuffing) هم دردی دوا نمی کند و باید حواسمان باشد که کرالرهای گوگل هوشمندتر از آنی هستند که بخواهیم با این ترفندها آنها را فریب دهیم. استفاده هوشمندانه از کلیدواژه های مناسب و خوشه‌بندی محتوا (content clustering) می‌تواند تاثیر محتوا را دوچندان کند.


نوشته شده توسط محسن راعی
در تاریخ 28 آبان 1397
برچسب‌ها:

محتوا

مدیریت محتوا0

ارزیابی محتوا

استراتژی محتوا