یادداشتی در خصوص فومو: ترس از دست دادن
تمام مشکلات بشری از آنجا شروع شد که نتوانست به تنهایی در اتاقش بماند. پاسکال، نویسنده و ریاضیدان
عصر ما دارای ویژگیهایی بود که توانست اختلالات جدیدی را به فهرست آلام انسانها اضافه کند.فومو (FOMO) مخفف Fear Of Missing Out یا همان ترس جاماندن یا از دست دادن نیز جزئی از این پریشانیهاست. در این حالت، شما احساس میکنید که از اخبار جا ماندهاید و برای جبران این جاماندگی هر چند دقیقه یکبار به تلفن همراهتان سر میزنید و به سراغ شبکههای اجتماعی میروید تا مبادا از اتفاقاتی که در جهان یا برای دوستانتان رخ داده بیاطلاع بمانید.
اگر بخواهیم تنها با یک صفت، عصر جدید را توضیح دهیم، آن یک صفت میتواند انفجار اطلاعات باشد. طبق آمار، 90 درصد از دادههای تولید شده در جهان، دو سال پیش ( 2018 و 2017) تولید شدهاند. با محبوبیت اینترنت اشیاء و شبکههای اجتماعی، این ارقام بالاتر هم خواهند رفت.
با اختراع لامپ، بشر توانست ساعات بیشتری را به بیدار ماندن خود در شب اضافه کند. قبل از این اختراع، انسانها ساعاتی بعد از غروب خورشید به رختخوابشان میرفتند چرا که عملا کار چندانی نبود که انجام دهند. اما با پیشرفت فنآوری و اختراع وسایل الکترونیکی بیشتر مانند تلویزیون و گیرندههای ماهوارهای، بشر بهانههای بیشتری برای به خواب نرفتن برای خودش ایجاد نمود و هنگامی که اینترنت هم همهگیر شد، سعی کرد تا از احوال دیگری هم با خبر شود. وی با همنوعان خود در دورترین نقاط جهان ارتباط برقرار کرد.
انسان تاآنجایی پیش رفت که ممکن بود همسایه دیواربهدیوار خود را نشناسد اما با غریبهای کیلومترها آنورتر، صرفا به خاطر اینکه در پروفایلش نوشته بود «یک آذر ماهی مغرور!»، ساعات متمادی چت کند. این تضاد ارتباطی زندگی در حباب و همزمان ارتباط با دیگری از طریق کیبرد زاییده عصر ماست.
فومو، ترس از نبود ارتباط دیجیتال است. ترسی نه از نوع منطقی که بیشتر حالت مرض یا از نوع اعتیاد به جهانی که هر روز این سیل اطلاعاتش بیشتر میشود. نیازیست که به دنبال ارتباط معمولی و از نوع کلاسیک آن نیست، بلکه ارتباطوارهای محدود شده به ویژگیهای مطبوع آن فرد است. در پی ایجاد جهان دیجیتال، بشر امروز تمایل دارد تا همه انتخاباتش دقیقا بر اساس میل و نیازهایش باشد. از ارتباط خود همانی را انتخاب میکند که دوست دارد و بقیه را حذف مینماید. اما در جهان بیرونی (بهتر است از واژه واقعی استفاده نکنیم) شخص مورد ارتباط باید با تمامی خوبیها و بدیهایش انتخاب شود. اگر از این منظر به فومو نگاه کنیم، ترسی منظقیست چرا که ما دوست داریم تا شخص کاملا مورد طبعمان چه میکند، امروز صبحانه چه خورده و برای تولدش چه خریده است. ذات فومو بر اساس از دست دادن آن فراواقع است. فراواقعی که از واقعیت هم حتی مهمتر شده است.
این یافتن شخص مطبوع از هر لحاظ به حدی پیش میرود که فرد تمایل دارد که آن مخاطب ایدهآل را بسازد. بازی سکندلایف، سیمس، واقعیت مجازی، چتباتها و عروسکهای هوشمند جنسی همه و همه تلاشی برای ساخت و تعامل با این مخاطب رویاییست.
آیا انسان از لحاظ اجتماعی به مفهوم جدیدی رسیده است؟ آیا میتوان یافتن این مخاطب ایدهآل را بد دانست؟ به هر حال فومو و ترس از دست دادن مخاطب و پایان یافتن این جریان پیوسته اطلاعات از رخدادهای عصر ماست که به این آسانی نمیتوان از دستش خلاص شد و تنها باید آن را شناخت و مهار آن را به دست گرفت.
در تاریخ 22 آبان 1397